دستمزد عجیب سوادآموزی هر بیسواد در کشور خراسان‌رضوی پیشگام در واکسیناسیون دام نمرات امتحان نهایی چه زمانی اعلام می‌شود؟ بی‌اختیاری ادرار، یکی از علائم اصلی اختلال در کف لگن است بهره‌مندی ۵ هزار دانش‌آموز مشهدی از خدمات بهزیستی پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (دوشنبه یکم مرداد ۱۴۰۳) | تداوم وزش باد در استان تا پایان هفته برای اولین بار در خراسان‌رضوی؛ افتتاح مرکز نگهداری شبانه‌روزی موقت اوتیسم تجویز آنتی‌بیوتیک در ایران ۱۰ درصد بیشتر از میانگین جهانی قاچاق معکوس دخانیات به دلیل قیمت پایین در ایران توصیه‌هایی در خصوص خشکی چشم | زائران اربعین مبتلا به خشکی چشم، اشک مصنوعی همراه داشته باشند کشف و ضبط ۱۳۰ قبضه سلاح جنگی غیر مجاز در شادگان خوزستان تغذیه و تحرک کافی از عوامل اثر گذار در حفظ سلامت استخوان و مفاصل است علت تأخیر در واریز حقوق تیرماه ۱۴۰۳ بازنشستگان تأمین‌اجتماعی | تعطیلات رسمی بهانه تأخیر در واریز حقوق و مستمری نشود! چرا مدیریت مصرف آب در تابستان امسال ضرورت دارد؟ | مراقب گرمای غیر طبیعی تابستان امسال باشید ابلاغ بیش از ۶۱ هزار میلیارد ریال از اعتبارات سرمایه‌ای خراسان رضوی ماجرای نامه مخبر برای حداقل‌بگیران تامین اجتماعی چه بود؟ | سه میلیون تومان برای متناسب‌سازی نیست! راه اندازی چهارمین مرکز خدمات جامع سلامت آموزشی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد اعمال‌قانون ۱۸۳۷ خودروی حادثه‌ساز در مشهد | توقیف ۴۴ خودروی متخلف (یکم مرداد ۱۴۰۳) آخرین وضعیت بانک‌ها در پرداخت وام ازدواج | ۲۷۰ هزار نفر در صف انتظار هستند (یکم مرداد ۱۴۰۳) چرا کمک هزینه معیشتی معلولان متوقف شده است؟ چرا قانون متناسب ‌سازی حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی به درستی اجرا نمی‌شود؟
سرخط خبرها

جوان بدبخت مشهدی به پلیس پناه برد| یک زن خائن و دیگری دیوانه کتک زن!

  • کد خبر: ۲۳۱۷۳۴
  • ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۱
جوان بدبخت مشهدی به پلیس پناه برد| یک زن خائن و دیگری دیوانه کتک زن!
مرد جوانی با مراجعه به پلیس برای رهایی از دست همسرش کمک خواست و گفت می‌ترسد یک ماجرای جنایی هولناک رخ دهد.

به گزارش شهرآرانیوز، جوان ۳۷ ساله که مدعی بود هر لحظه احتمال دارد یک ماجرای جنایی وحشتناک مسیر زندگیش را تغییر دهد، درباره روزگار تلخ خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت: ۱۲ سال قبل بود که با خوشحالی وصف‌ناپذیری پای سفره عقد نشستم و با یکی از بستگان دور مادرم ازدواج کردم. با آنکه تا مقطع راهنمایی درس خوانده بودم و در یک کارخانه تولیدی کار می‌کردم، روز‌های شیرینی را می‌گذراندم. یک سال بعد از ازدواج صاحب پسری شدم که چشمانی جذاب داشت و ۵ سال بعد هم دختر زیبایم به دنیا آمد.

اما روزگار سیاه من از حدود ۵ سال قبل زمانی آغاز شد که متوجه شدم همسرم در فضای مجازی با مردی غریبه ارتباط‌های نامتعارف دارد. از همان روز به بعد دیگر حال خود را نمی‌فهمیدم و زندگیم در فراز و نشیب‌های وحشتناکی قرار گرفت، اما در نهایت همسرم تعهد داد که دیگر فضا‌های مجازی را فراموش می‌کند و به مسیر صحیح زندگی باز می‌گردد. او قول داد هیچ‌گاه چنین اشتباهاتی را تکرار نکند، ولی سوءظن و بدبینی مانند خوره به جانم افتاده بود و مدام او را کنترل می‌کردم.

بالاخره یک شب وقتی از سر کار به منزل بازگشتم، همسرم را دیدم که سراسیمه و نگران پیامک‌هایی را از گوشی تلفن پاک می‌کرد. من هم بلافاصله گوشی را از دستش چنگ زدم و تازه فهمیدم که او با یکی از بستگان نزدیک خودم در ارتباط است که ۱۰ سال از همسرم کوچک‌تر است. وقتی پیامک‌ها را بررسی کردم دیگر نتوانستم آنچه را که می‌دیدم تحمل کنم. به همین دلیل سرپرستی دو فرزندم را پذیرفتم و ترانه را طلاق دادم.

تصمیم گرفته بودم دیگر ازدواج نکنم و تنها به سعادت و آینده فرزندانم بیندیشم، اما گویی سرنوشت به خواست من پیش نمی‌رفت چراکه نمی‌توانستم هم کار کنم و هم امور مربوط به فرزندانم را انجام بدهم. از سوی دیگر هم مادر پیرم که ۸۳ سال دارد، در منزل من زندگی می‌کرد و به دلیل بیماری پوکی استخوان و روماتیسم توان حرکتی اندکی داشت و باید به او نیز کمک می‌کردم.

مدتی بعد در حالی که خیلی از این وضعیت نگران و خسته بودم، یکی از همکارانم زنی را برای ازدواج پیشنهاد کرد که دو بار طلاق گرفته بود. پدر آن دختر به بهانه فوت همسرش از ما خواست مراسم خواستگاری را در منزل همکارم برگزار کنیم. من هم پذیرفتم و بدون آنکه تحقیقی درباره وضعیت اخلاقی و اجتماعی آنها انجام دهم او را به عقد خودم درآوردم. تهمینه مدعی بود از همسر اولش به خاطر اعتیاد و از همسر دومش به دلیل سوءظن‌های بیش از اندازه طلاق گرفته است.

از یک ماه قبل زندگی ما در حالی آغاز شد که تهمینه مدام می‌گفت حالش خوب نیست و باید به منزل دختر خاله‌اش برود که دارو‌های اعصاب و روانش را استفاده کند. از طرف دیگر، او به شدت پرخاشگر بود تا جایی که فقط ۱۲ شب را در طول یک ماه گذشته در منزل من بوده و در همین مدت ۳ بار با زدن رگ دستش اقدام به خودکشی کرده است. فرزندانم از این رفتار‌های او وحشتزده هستند و پسرم از من سوال می‌کند کسی که رگ دستش را بزند، چند دقیقه زنده می‌ماند؟ او حتی فرزندانم را در نبود من کتک می‌زند.

اکنون متوجه شده‌ام تهمینه به مواد مخدر صنعتی شیشه اعتیاد دارد و برای مصرف مواد به منزل دخترخاله‌اش می‌رود.

با دستور سرگرد فعال (رئیس کلانتری معراج) بررسی‌های روان‌شناختی با معرفی زن جوان به مرکز مشاوره پلیس آغاز شد.

منبع: خراسان

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->